۳ هزار نوجوان مشهدی داوطلبانه به زائران امام رضا (ع) خدمت رسانی می‌کنند وزیر علوم: مسجد باید خانه مردم باشد، نه خانه احزاب مراسم استقبال از کاروان پیاده مشهد - کربلا در میدان شهدا برگزار می‌شود زیارت خِرَدزا مدیرکل میراث فرهنگی: پیش بینی می‌کنیم که حضور زائران در دهه پایانی صفر در مشهد ۳۳ و نیم درصد رشد داشته باشد ورود ۳۹۴ هزار زائر پیاده به مشهد تا شامگاه گذشته (۳۱ مردادماه) | حضور کودکان و جانبازان، جلوه‌های خاص پیاده‌روی تربیت فرزندان امام رضایی (ع) با ترفندی به نام «عادت» نگاهی به تاریخچه عزاداری و موقوفات سوگواری در حرم مطهر امام رضا(ع) بازدید تولیت آستان قدس رضوی از مواکب خدمت‌رسان اطراف حرم امام رضا(ع) تمامی موزه‌های آستان قدس رضوی در روز شهادت امام رضا(ع) تعطیل است انتشار دانشنامه علمی پیامبر اکرم(ص) در فضای مجازی دخترم بهانه آمدنم را جور کرد | روایت مادر و دختری که در مسیر زائران پیاده امام رضا (ع) جز محبت چیزی ندیدند ارائه محصولات فرهنگی بنیاد امام رضا(ع) در مسیر زائران پیاده دهه آخر ماه صفر مهمترین اعمال شب و روز شهادت امام علی بن موسی الرضا(ع) + علت گذاشتن نام رضا برای امام هشتم چیست؟ ویژه‌برنامه‌های رادیو در سالروز شهادت امام رضا (ع) + زمان پخش معرفی علمایی که در حرم مطهر امام رضا(ع) مدفون هستند ورود دسته‌های عزاداری با طبل و سنج به شارستان‌ها در حرم مطهر رضوی ممنوع است بازدید اعضای فراکسیون شعائر اسلامی مجلس از خدمت رسانی به زائران پیاده امام رضا(ع) + عکس نخستین گروه ازعمره‌گزاران ایرانی راهی مدینه شدند (یکم شهریور ۱۴۰۴) اطعام زائران بر سفره پربرکت سلطان خراسان | روایت ۳۱ سال خدمت یک خانواده مشهدی به امام هشتم (ع) + فیلم
سرخط خبرها

دخترم بهانه آمدنم را جور کرد | روایت مادر و دختری که در مسیر زائران پیاده امام رضا (ع) جز محبت چیزی ندیدند

  • کد خبر: ۳۵۳۵۹۵
  • ۰۱ شهريور ۱۴۰۴ - ۱۱:۲۱
دخترم بهانه آمدنم را جور کرد | روایت مادر و دختری که در مسیر زائران پیاده امام رضا (ع) جز محبت چیزی ندیدند
این گفت‌و‌گو، روایتی از مادر و دختر سبزواری است که جزء زائران پیاده امام رضا (ع) هستند و در ۶۳ کیلومتری جاده نیشابور به موکب حضرت قاسم‌ابن‌الحسن (ع) رسیدند.
مریم دهقان
خبرنگار مریم دهقان

به گزارش شهرآرانیوز، خانمی با لهجه سبزواری، وارد موکب می‌شود و سراغ پزشک را می‌گیرد. دختر جوانش را به پیش می‌برد و می‌گوید: «پایش انگار دررفته باشد. از موکب قبلی که می‌خواستیم راه بیفتیم پایش به جای محکمی خورد و حالا به سختی راه می‌رود.»

دختر جوان که ۲۱ سال دارد روبروی پزشک می‌نشیند تا پایش را وارسی کند. مادربزرگ هم طرف دیگری می‌نشیند تا ماساژور خانم، کمی پاهایش را ماساژ دهد. خنده از لبانش نمی‌افتد. صدایش رسا و گیراست و با لهجه شیرینش توجه جماعتی که آنجا نشسته‌اند و هر کدام دارند پا‌های خسته‌اشان را که حدود ۲۰ کیلومتری، از قدمگاه نیشابور پیاده راه افتاده‌اند و به ۶۳ کیلومتری این جاده رسیده‌اند با روغن‌های درمانی، التیام می‌بخشند.

طراوت و نشاط مادربزرگ برایم دلچسب آمد. از او می‌پرسم: شما چند سالتان است؟ کمی مکث می‌کند و باز با همان قوت کلام جواب می‌دهد، با اینکه دو نوه دارم ولی فقط ۱۶ سالم است. همگی‌مان می‌خندیم. او را تحسین می‌کنم و می‌گویم الحق و الانصاف با روحیه‌ای که شما دارید باید هم ۱۶ سالتان باشد.

سر شوخی و حرف را با مادربزرگ ۱۶ ساله باز می‌کنم و از راهی که آمده‌اند می‌پرسم. «ما اهل داورزن سبزوار هستیم و با کاروان ۱۵۰ نفره‌مان راهی مشهد شدیم. من مشهد زیاد می‌آیم، اما تا بحال این مسیر را پیاده نیامدم. امسال هم به خاطر دخترم که خیلی دلش می‌خواست، همراهش شدم و او بهانه آمدنم را جور کرد. از طرفی خواستم خودم را به خودم ثابت کنم و بگویم من هنوز هم می‌توانم راه بروم.» می‌خندم و می‌گویم: «شما که ۱۶ سال بیشتر ندارید، اما هرچه هست از دخترتان جلوترید. او توی همین چند قدم پایش آسیب دیده ولی شما ماشاالله فقط کمی خسته شدید.»

ستاره که نام دختر فاطمه خانم است به ما نگاه محبت آمیزی می‌اندازد. دکتر دارد پایش را پانسمان می‌کند. او صحبت مادرش را تکمیل می‌کند؛ «امسال دلم هوای پیاده روی کربلا را کرده بود. به همسرم گفتم ولی خب شرایط جور نشد و نتوانستم. با خودم گفتم اینجا که نشد ولی پیاده روی ایام شهادت امام رضا (ع) را حتما باید بروم. شوهرم نتوانست همراهم بیاید و مادرم با من آمد. هر دوی ما دفعه اولمان است این مسیر را پیاده می‌آییم.»

درباره راه از مادربزرگ ۱۶ ساله سوال می‌کنم و می‌گوید: «از قدمگاه که راه افتادیم خداراشکر گرما خیلی اذیتمان نکرد. موکب‌ها برای استراحت زیاد بودند و به خوبی از زائر‌ها پذیرایی کردند؛ اما هیچکدامشان مثل اینجا نبود و بخش درمانی نداشتند. وقتی داشتیم می‌آمدیم عده‌ای توی مسیر گفتند موکب حضرت قاسم‌ابن‌الحسن (ع)، کادر پزشکی هم دارد.» دعای خیری انگار از ته دلش می‌کند و ادامه می‌دهد: «خدا حفظشان کند. بیشترین دعایم همیشه عاقبت بخیری جوان‌ها است. خدا این کسانی را که موکب‌ها را راه‌اندازی می‌کنند خیر بدهد. نمی‌دانم واقعا چه همتی در آنها وجود دارد که حاضر می‌شوند از خانه و زندگیشان بزنند و بیایند در جاده، به زائر‌ها خدمت کنند.»

ستاره که پانسمان پایش تمام شده و حالا کنار مادرش پا به پای صحبت‌های ما نشسته است از او می‌خواهم بگوید چه شد که راهی این سفر شد و چه چیزی در طول مسیر برایش جالب آمده است. «وقتی وارد این راه شدم و دیدم مردم زیادی مثل من پیاده راه افتادند با خودم سوال کردم، واقعا امام رضا (ع) چه دارد که همه دلبسته او می‌شوند. چه چیزی از او می‌بینند که موکب‌دار‌ها با عشق و تواضع، دارند به زائرهایش خدمت می‌کنند و هرچه دارند را به زائر‌ها هدیه می‌دهند. راستش هرچه فکر می‌کنم جوابی پیدا نمی‌کنم برای سوال‌هایم جز همین عشق و محبت به امام. من خلوص نیت را در موکب‌دار‌ها دیدم. به نظرم امام رضا (ع) خیلی مهربان است و حاجت همه را، هم می‌داند و هم اجابت می‌کند و خودش دوست ندارد دست رد به سینه زائرهایش بزند. معتقدم اگر هم حاجت کسی برآورده نشود بهترش را به او می‌دهد.»

حرفش را تایید می‌کنم و می‌گویم: «چقدر خوب است که تو اینطور فکر می‌کنی. حقیقتا حضور در این مسیر و خدمت به زائرها، معامله پر سودی است.»

مادربزرگ ۱۶ ساله در ادامه صحبتمان می‌گوید: «شاید در ظاهر این افراد مزد مادی نمی‌گیرند، اما مزد معنوی و اخروی دارند. هرچند برکت این روز‌ها هم در زندگی وجود دارد. محبت به امام رضا (ع) وقتی توی دلت بیفتد دیگر به راحتی بیرون نمی‌رود. من هرجا گیر کردم از امام خواستم و جوابم را داده است. اولین بار، از پشت شیشه تلویزیون، وقتی در حال تماشای تصاویری از حرم بودم و دلم هم گرفته بود و حاجتی داشتم، به امام متوسل شدم. همانجا انگار سیمم وصل شد و مشکلم حل شد و رابطه‌ام با امام روز‌به‌روز قوی‌تر شد.»

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
آخرین اخبار پربازدیدها چند رسانه ای عکس
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->